Type de document : Original Article
Auteur
Université de Tabriz Maître de Conférences
Résumé
Mots clés
Titre d’article [فارسی]
Auteur [فارسی]
پیدایش "رمان نو"، به ویژه در دهه پنجاه، خود جریانی را در محافل ادبی ایجاد کرد که تمام اصول مربوط به رمان و رمان نویسی را تحت الشاع قرار داد و نوعی شالوده شکنی درعرصه نوشتار و سنتهای مربوط به خلاقیت ادبی ایجاد کرد. اما در بطن همین جریان ادبی که در اصل به عنوان حرکتی دگردیسانه و شالوداشکنانه محسوب می شد، نویسندگانی نلی می زدند که سبک های نوشتاری آنها از هر حیث از همدیگر متفاوت بودند. از میان آنها رب گریبه و ماروت، که تاحدودی به عنوان پیشتازان این جریان محسوب می شوند، در خلق آثار خویش ، به روشهای خاص نوشتار دست زدند که در نهایت به شالوده شکنی در عرصه رمان منجر گردید. روش آنها بیشتر مبتنی بر بازی با داستان، اسطوره، امور روزمره زندگی، اشکال متفاوت نوشتار، زبان و پیش زبان بوده و بدین ترتیب چنین روشی ساختار منسجم و یکپارچه و از پیش تعین شده برای رمان نویسی را از هم می پاشد. از تفاوتهای موجود در روش هر یک از نویسندگان مورد اشاره در دو رمان مذکور، سه نتیجه عاید می گردد که به ترتیب در این مقاله به توضیح و تفسیر آنها پرداخته ایم : ساروت به عنوان ذهن گرا مطرح می شود در حالی که ربگری به بازیگر ذهن مشهور است، نویسنده میوه های زرین درون گراست و مولف پاک کن ها همواره برون گرا در نظر گرفته می شود و در نهایت اولی بازی گر و شکارچی واکنش هاست و دومی معمار فنون نوشتار و اشکال گوناگون قصه ها.
Mots clés [فارسی]