Type de document : Original Article
Auteur
Maître-assistante Université d’Ispahan
Résumé
Mots clés
Titre d’article [فارسی]
Auteur [فارسی]
یاد مرگ از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده و تصویر زندگی را همواره در نظر او تغییر می دهد. مرگ همچون قطعیت تفکیک ناپذیری از سرنوشت انسان، در عمق وجود ما ثبت شده است، اما یاد آوری مرگ خود یاد زندگی است، چرا که درک مفهوم مرگ است که زندگی را شکل می دهد. مضمون مرگ و معانی وابسته به آن جایگاه ویژه ای در اشعار تئوفیل گوتیه، شاعر و نویسنده قرن ۱۹ فرانسه دارد. مطالعه این اشعار با درونمایه بدبینانه، در ذهنی آشنا به شعر فارسی رباعیات عمر خیام را تداعی می کند.
مقاله حاضر تلاش می کند تا در رویکردی تطبیقی، وسعت و چگونگی حضور این مضمون را نزد این دو شاعر بررسی کرده و دریابد که چگونه فکر مرگ، درد عمیق از سرنوشت محتوم آدمی، ناامیدی مطلق در مقابل گذشت بی رحمانه زمان و انزجار وصف ناپذیر از افسخ چیزها و جسمها ذهن دو شاعر را آزار می دهد. مطالعه حاضر همچنین بر آن است تا راهی را که ساختار فکری هر یک از این دو شاعر برای فرار از این رنج مداوم می جوید بررسی کند: زندگی کردن در لحظه یا بریدن از حال، هر دو عملکرد تنها یک هدف را دنبال می کنند و آن پیروزی بر زمان است.
Mots clés [فارسی]