Type de document : Original Article
Auteur
Université Allameh Tabatabai
Résumé
Mots clés
Titre d’article [فارسی]
Auteur [فارسی]
خود را باز گفتن و خود را تعریف کردن، دلیل گرایش ویژه ادبیات معاصر به گونه خودسرنوشت نامه و گونه های منشعب از آن می باشد. آن چه که خودسرنوشت نامه نویس به آن می پردازد، گذشته خویش است. گذشته ای که دستیابی به آن تنها با بهره برداری از منبع مهمی به نام تاریخ خانوادگی میسر می شود. روایات نسبی جهشی در گونه خودسرنوشت نامه محسوب می شود که در آن نویسنده با روایت سازی از زندگینامه خود و زندگینامه برخی از پیشینیانش به خود تحلیلی جامعه شناسانه می پردازد.
نویسنده گذشته خود را در سیری صعودی، که گاه نسلها با زمان او فاصله دارد، در می نوردد. وی در این رفت و آمد زمانی بین زندگی خود و زندگی پدر، مادر و یا اجدادش، تصاویری از تضادهای درونی می کشد. تضادهایی بین خود و آنهایی که او را به سوی آنچه به آن بدل شده است سوق داده اند. در واقع، نویسنده به جستجوی خویش می پردازد تا در خلال این واکاوی دلایلی برای مسیر وجودی خویش بیابد. مسیری که از مسیر اصلی منحرف شده و زندگی او را از زندگی نسبش متفاوت ساخته است. در تقارن با فقدان پدر و عدم ارتباط با تصویر پدرانه که دومینیک ویار مقاله ای با عنوان « سکوت پدران» به آن اختصاص داده است، ما در مقاله حاضر به تصویر مادرانه خواهیم پرداخت. تصویری که منشا انحراف مسیر زندگی نویسنده به سوی مسیر حرفه ای او بدل می شود و ما آن را « حضور مادران» می نامیم.
در این مقاله چگونگی انعکاس تضادهای داخلی میان نویسنده و پیشینیانش در روایت های نسبی آنی ارنو و پیر میشون بررسی خواهد شد. این جستار که اساسا بر مفاهیم جامعه شناسی بوردیو استوار است، به دنبال اینست که نویسنده چگونه با اتکا به مفهوم منش موفق به برجسته ساختن نقش فقدان و حضور پدر و مادر در سرنوشت خود دارد.
Mots clés [فارسی]